دوربین آدمکی عنوانی تازه برای عکسها ...

فکر میکنم بشه هر شماره حداقل یه عکس  از اینطور عکسا انداخت...

و به اسم خود عکاس چاپ کرد...ایده جالبیه...

بازم دوستان نظرشونو راجب تیتر جدیدبگن ...

در ضمن این عکس برای اینکه اینجا تمامش نمایش داده بشه ویرایش شده

برای نشریه عکس اصلی رو باید چاپ کرد که کیفیتی بهتر از این داره...

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 2 شهريور 1394برچسب:, | 6:51 | نویسنده : خانم محمد زاده |

زیر خط فهم...ویژه ترمک جان

  1. وام دانشجویی:

    ترمک جان= کمک هزینه تحصیلی به دانشجو به منظور پشرفت علم و به بار نشستن درخت دانش، در راستای تحقق اهداف عالی و متعالی

ادمک زیر خط فهم=در حکم مهریه دانشجویی.....کی داده ؟ کی گرفته؟ و بر خلاف تصور شما ترمک جان ،به هیچ وجه

عندالمطالبه نبوده و نیست و نخواهد بود.به عبارتی صحبت بی جا در مورد وام دانشجویی مانع کسب دانش است...

2)IT   :

ترمک جان= پنجره ای رو به دنیای مجازی و حرکتی به سرعت نور به سوی تحقیق و تحصیل دانش ، در واقع راهی برای تبادل جهانی اطلاعات نوین پزشکی

ادمک زیر خط فهم=POWER.....1 دقیقه .... 10 دقیقه ... 30 دقیقه ...PASS WORD.....5 دقیقه ....15 دقیقه ..40دقیقه....

WELLCOME...... 10 دقیقه...20 دقیقه.....25 دقیقه...DESKTOP....5 دقیقه ...25 دقیقه....INTERNET EXPLORER....

بله ...برخلاف تصور شما ، هنوز این مرورگر که به عقیده بسیاری از دانشمندان نسل ان همراه دایناسورها منقرض شده بود همچنان اینجا مقتدرانه ادامه حیات می دهد...

3)استاد راهنما:

ترمک جان=هیچ کس تنها نیس...استاد راهنما ..همراه اول تا به آخر دانشگاه ... همگام با دانشجو در تمامی مراحل دشوار تحصیلی

ادمک زیر خط فهم=بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران.....

رخ:مجاز از استاد راهنما ...خلق: استعاره از دانشجویان....

بله اینگونه است این نمونه کمیاب، که حافظ در طلب دیدار وی چنین عاجزانه شعر می سراید . گر طالب استاد راهنمایی باید چون حافظ در فراقش بسوزی و بسازی ، باشد که روزی به زیارت وی نایل گردی.

4)تقلب:

ترمک جان=نوعی رفتار نا به هنجار دانشجویی ... خیانت به اعتماد استاد( البته مسئولین اموزش و مراقبین تیز بین آن) ...مرگ بر متقلب....

ادمک زیر خط فهم:روشی علمی و خدا پسندانه ... نوعی انفاق از نوع دانشجویی در جهت کمک به هم نوع (همان دانشجوی متقلب)... کمک به پیشرفت علم و تی کشیدن پله های ترقی.....

5)جزوه:

تر مک جان=اصولا جزوه نمی نویسد بلکه کتاب رفرنس معرفی شده در ابتدای ترم را خریداری کرده و پس از جلد دولایه آن .. نکات امتحانی را با دو رنگ ماژیک فسفری  مشخص کرده .. وی تمام طول ترم این کتاب را با خود به دانشگاه حمل میکند.

ادمک زیر خط فهم=گوهر نایاب شب های امتحان...قدر زر زرگر شناسد ..قدر جزوه دانشجو... و گاها وسیله ای برای عمل به سنت پیامبر ....

6)زندگی خوابگاهی:

ترمک جان=مکانی جهت یادگیری اصول و قوانین زندگی اجتماعی ...فراهم امدن فرصتی جهت همکاری ..تعاون ..

ادمک زیر خط فهم=جایی برای هم زیستی مسالمت امیز میان دانشجویان و سوسک ها ..مکانی که انسان معنای خانه بابا را بهتر از هر جایی درک میکند...


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 2 شهريور 1394برچسب:, | 6:19 | نویسنده : خانم محمد زاده |

این قسمت از راز بقا ........

ترمکی ها .....

موجوداتی از نژاد دانشجو .. زیر شاخه تازه به دوران رسیده ...این موجودات در اوایل فصل پاییز از پناهگاه خود بیرون آمده و به دانشگاه هجوم می آورند.آنها این فصل را فرصت طلایی می دانند برای علم آموزی و به همراه دسته ای از دفاتر 40برگ و 60برگ ( جلد رنگی شده ....) پا به این دنیای چالش برانگیز گذاشته.

مرز قلمروی این موجودات به کتابخانه محدود می شود .این دوره یک یا دوماه به طول می انجامد و فعالیت خرخوانی این موجودات زیاد دوام ندارد و سر انجام آنها تسلیم جذابیت های غیر قابل مقاومت این سرزمین شده و دست از تلاش کشیده و به شب امتحان اکتفا میکنند .

این موجودات گریزپای به طمع بیفستراگانوف به سلف هجوم می برند حال آنکه نمیدانند در این سرزمین منابع غذایی آنها بسیار اندک است و سالهاست که خشکسالی در اینجا حاکم است. . این بدان معناست که شرایط به سرعت برای این موجودات دشوار خواهد شد . به زودی آنها مجبور به نوعی سازگاری با غذای سلف خواهند شد تا زنده بمانند( شاید هم زنده نمانند).

در نقاط دور دست ، دسته ای از این موجودات در پناهگاهی به نام خوابگاه در پی همزیستی مسالمت آمیز در تکاپو می باشند. زندگی در اینجا بسیار چالش برانگیز است . گاها ترمکی ها به راه حل های زیرکانه ای برای ادامه ی زندگی در  این شرایط سخت دست میزنند.چگونه زندگی کردن این موجودات در چنین شرایط سختی هنوز یک راز است ضمن آنکه بسیاری از جنبه های آن به درستی درک نشده.

در چرخه زندگی این موجودات گاهی مجبور به استفاده از سرویس دانشگاه میشوند .اینجاست که رقابت معنا مییابد . گلاویز شدن این موجودات با یکدیگر در هنگام سوار شدن قابل درک است.آنها در اینجا درمی یابند که اگر فرصت طلب نباشند به هیچ جا نمیرسند ...سرعت حرف اصلی را در اینجا میزند.

تغییرات در راه اند .... فصل امتحانات نزدیک است.. میانترم ها ی موسمی نوید آن را میدهند .ترمکی ها که هنوز با محیط جدید خو نگرفته اند حال درگیر این طوفان میشوند.آنها شانس خود را در اینجا محک زده و سرانجام سرخورده از این دوران درحالی که امتحانات یکی پس از دیگری به فنا میرود ، ترم را به پایان میرسانند..........................

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 2 شهريور 1394برچسب:, | 6:16 | نویسنده : خانم محمد زاده |

مغولان خوابگاهی

بعضی ها  هم هستند که پیچ شوفاژ را تا جا دارد می پیچانند، سه تا هم بخاری برقی یکی نزدیکی سر و گردن، یکی نزدیک تنه، یکی در انتهای کالبد جاساز می کنند، آن هم از این بخاری برقی های ارزان با رده انرژی ایکس که با مصرف برق یکی می شود یک دِه را روشن کرد، بعد وسط چله ی زمستان، آن هم زمستان مشهد، با رکابی و شلوارک می خوابند زیر پنجره ی باز، که برق مفت است! این ها همان هایی هستند که در تاکسی نطق بلند سر می دهند که ما ملّت درست بشو نیستیم و باید قتل عاممان کنند و از ژاپن نسل جدید وارد کنند که قدر منابع ارزشمند مملکتمان را بدانیم!!

دوستانی هم هستند که وقتی وارد حمام می شوند آب سرد را باز می کنند تا آب راکد موجود در لوله ها خارج شده، آب جاری تازه برسد. این مهم 5 دقیقه ای طول می کشد. سپس وارد مرحله ی لباس کنی می شوند. {آب همچنان باز است} در این مرحله اگر چشم نامبرده برخوردی با آینه نداشته باشد8-5 دقیقه ای و در غیر این صورت بسته به جنس فرد 15-10 دقیقه آب جاری خواهد بود. جنس پسر مقابل آینه قربان صدقه یک نخود ماهیچه که در این 3روزی که بدن سازی را شروع کرده اند خواهد رفت و جنس دختر مشغول واکاوی جدیدترین چین و چروک هویدا شده در رخ ماهشان خواهند شد. بسته به روحیات فرد این مرحله می تواند بیشتر طول بکشد. سپس این افراد آب گرم را نیز باز می کنند و تا تنظیم آب سرد و گرم 5 دقیقه ای نیز مشغولند. وقتی به درجه مدنظر می رسند زیر دوش نشسته یا برخاسته مشغول فکر می شوند و فیلسوف درونشان غلیان کرده از دوره نئوندرتال تا برخورد آخرین شهاب سنگ به زمین مراحل بشری را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. این مرحله تا جایی ادامه پیدا می کند که صدای مشت و لگدی از بیرون به در حمام که "اوی! تمومش کن" آنها را از جیب مراقبت به در آرد یا به دلیل بخار گرفتگی فضا قادر به تنفّس نباشند! تا اینجا داشته باشید که توضیح ادامه ی بحث استحمام این دوستان از حوصله ی این بحث خارج است. دیده شده این دوستان در حمایت از دریاچه ی ارومیه گلوها پاره کرده اند!

مراحل شام نیز جالب است! عزیزانی هستند که از شام رزرو شده از سلف خوابگاه مثلا از مجموع 300 گرم کوتلت و مخلفات 2 پَر خیارشور را در مسیر میل کرده و بقیه را مستقیماً به سطل زباله، آن هم نه سطل زباله نان، که نان برکت خداست و گناه دارد، که به سطل آشغال های دیگر هدایت می نمایند. در بین اینان همه چیز خوارانی هم هستند که رژیم ندارند ولی قابلمه ی داغ غذا را که 20 ثانیه قبل از روی گاز برداشته بودند چنان روی تخته فرش عزیز اتاق ول می دهند که دایره ای به پهنای قابلمه ناشی از سوختگی از خود به یادگار می گذارند. سپس برای اینکه گندش درنیاید صبح فردا پنهانی چنان فرش را rotate می کنند که اثر سوختگی زیر میز بیفتد، غافل ازاینکه قبل از آنها بوده اند هنرمندان که روی همین فرش از این حیله برای یادگاری های خود استفاده کرده اند. حال از سوختگیهای جزئی سیگار و ذغال و ... می گذریم که بقول شان هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست! سخن تیپیک این افراد در جاهایی مثل تخت جمشید در مقابل جمع این است: ببین بی فرهنگا چه بلایی سر دیوارا آوردن، همه جا یادگاریه.

نورچشمانی نیز دیده شده اند که بوی ادوتویت دیور آنها، زمانی که از پیچ فلکه پارک می پیچیده اند در محل درب دندان شنیده می شده، اتوی شلوارشان گلوی خروس می بُریده و رفتار جنتلشان دل از عارف و عامی می برده، امّا خدا روز بد نشانتان ندهد. در محل خوابگاه، از 7متری اتاق ایشان حتی سوسک سیاه نیز که به گفته دانشمندان تنها موجودیست که بهد از انفجار اتمی از تشعشعات رادیواکتیو جان سالم به در می برد، زهره ی عبور ندارد. در گوشه ای از اتاق می خوابند، آشغال ها را به گوشه ی دیگر پرتاب کرده و ماهی یکبار در همان محل آتش می زنند، در گوشه ی سوم تحصیل کرده تمرینات خود را بر دیوار اتاق حل می نمایند و در گوشه ی چهارم گلاب به رویتان ....!


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:, | 8:46 | نویسنده : حبیب قادری |

12 سؤال فلفلی

1. کدام یک از گزینه های زیر ضریب هوشی پایین یک فرد را برای انتخاب مسیر زندگی بیشتر نشان می دهد ؟

الف) دیپلم – ورود به بازار آزاد – خانه و ماشین – ازدواج

ب) ترک تحصیل – ورود به دنیای فوتبال – قرارداد با یک دلال – اوساسونا

ج) ازدواج – بچه دار شدن – خانه و زندگی – شروع نهضت سوادآموزی

د) دیپلم – قبولی در کنکور با رتبه ی بالا – پزشکی – پیام آور بهداشت در نقطه ی صفر مرزی – رزیدنتی جراحی عمومی

2. کدام یک از گزینه های زیر در فهرست 60 جانور مرگبار قرار می گیرند ؟

الف) آن مسئولینی که تند و تند برنامه های تشکل های دانشجویی را کنسل می کنند .

ب) آن مسئولی که آمدن اینترنت به اتاق های خوابگاه را مغایر با شئونات اخلاقی می داند .

ج) آن مسئولینی که درب اتاقشان عایق صوتی دارد .

د) به طور کلی مسئولین

3. کدام گزینه ی زیر بیشتر موجب سلب اعتماد از پزشکان و پرستاران می شود ؟

الف) لاک ناخن خانم دکتر های گرامی در رنگ های مختلف برای انگشتان مختلف

ب) قهقهه های بیجا بر بالین بیمار و شوخی های خرکی

ج) جویدن نیم کیلو آدامس به سبک سر آلکس فرگوسن

د) خوردن چی توز موتوری با دلستر لیمو پشت ایستگاه پرستاری

4. در بیت (با یاد گل هایی که از این باغ طوفان دیده رفتند / چون جویبار فصل پاییزی نوای گریه دارم) شاعر برای چه کسی نوای گریه دارد ؟

الف) فارغ التحصیلان دانشکده ی پزشکی مشهد

ب) فارع التحصیلان دانشکده ی دندانپزشکی مشهد

ج) فارغ التحصیلان دانشکده ی داروسازی مشهد

د) به طور کلی شاعر حسرت فارغ التحصیل شدن دارد و دوست دارد هر چه سریع تر از این باغ طوفان زده (دانشگاه علوم پزشکی مشهد) رهایی یابد .

5. کدام یک از گزینه های زیر از آرزوهای یک اکسترن است ؟

الف) در بیمارستان پاویون مخصوص اکسترنی وجود داشته باشد .

ب) آرزو می کند رزیدنت شود و قول هم می دهد به اکسترن هایش کاری نداشته باشد .

ج) آرزو می کند که در بخش، کاری غیر از گرفتن فشار خون و آوردن کاردکس به او محول شود .

د) هنگام رسیدن به روزهای آخر بخش آرزو می کند که ای کاش بخش بیشتر طول بکشد چون تازه با آن آداپته شده است .

6. عبارت (مشهدی بازی در نیار) یعنی چه ؟

الف) درست رانندگی کن

ب) درست تر رانندگی کن

ج) رانندگیتو درست انجام بده

د) تو رو خدا درست رانندگی کن

7. کدام یک از افراد زیر از تمام ضریب های هوشی زندگی اش محروم است و نیاز به دعا دارد ؟

الف) آن مسئولی که توقع دارد برای یک برنامه دانشگاهی که 700 هزار تومان بودجه دارد، یک میلیون هزینه تالار هم کنار گذاشته شود .

ب) آن مسئولی که دوست دارد خود دانشجوها برای خودشان کار نکنند و بشینند یک گوشه و به کسی کاری نداشته باشند .

ج) آن مسئولی که می گوید فلان تشکل دانشجویی از منِ مسئول دولتی خط می گیرد .

د) آن مسئولی که خودش در دانشکده ها راه می رود و اعلامیه های دانشجویی را از دیوار می کَنَد .

8. به نظر شما یک انسان بی سواد در مملکت ما به چه دردی می خورد ؟

الف) ریاست مکانی، نهادی یا مرکزی را بر عهده اش بگذارند .

ب) نماینده ی مجلس شود و نطق های شاخ دار بکند .

ج) کارشناس فوتبال شود .

د) یکی از کارشناسان و مسئولین فرهنگی یکی از دانشگاه های تیپ یک کشوری بشود .

9. در مورد یک پسر دانشجو کدام گزینه صحیح است ؟

الف) با فکر ادامه تحصیل وارد دانشگاه می شود و با فکر سربازی فارغ التحصیل می شود .

ب) با فکر عدم مشارکت در فعالیت های سیاسی وارد دانشگاه می شود و با چندین ستاره در پرونده اش فارغ التحصیل می شود .

ج) با فکر عشق اوّل، عشق آخر وارد دانشگاه می شود و با بی توجّهی به چندمین شکست عشقی فارغ التحصیل می شود .

د) با ورق وارد دانشگاه می شود و با زرورق فارغ التحصیل می شود .

10. به نظر شما اتاق فکر مسئولین فرهنگی دانشگاه به چه چیزی بیشتر شبیه است ؟

الف) اتاقی تمام فلزی

ب) جزیره ای که از چهار طرف به خشکی راه دارد .

ج) غاری به مثابه غار اصحاب کهف که ساکنان آن سالهاست به خواب رفته اند .

د) اتاقی که پوشیده از عایق صوتی است، نه صدایی وارد می شود و نه صدایی خارج !

11. کدام یک از کارهای زیر مصداق کامل تری از جهاد فرهنگی است ؟

الف) آموزش این نکته به رانندگان مشهدی که ماشین یک وسیله ی آهنی و خطرناک است و با راندن حیوانات اهلی تفاوت هایی دارد .

ب) آموزش این نکته به اساتید محترم که سلام مستحب است و جوابش واجب .

ج) آموزش این نکته به مسئولین فرهنگی بعضی دانشکده ها که فقط مسئول فرهنگی هستند و انتظامات ، رئیس کل حراست دانشگاه ، نماینده ی مردم شریف مشهد و وزیر کشور نیستند .

د) آموزش این نکته به اینترن های کشیک خر (خریدار کشیک) که قیمت ها را پایین نیاورند .

12. به نظر شما مهم ترین مسئله ای که باید در دانشگاه تغییر یابد کدام یک از موارد زیر است ؟

الف) مکان مدیریت فرهنگی دانشگاه

ب) غذای دانشگاه

ج) بعضی مسئولین دانشگاه

د) خودِ دانشگاه


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:12 سؤال فلفلی نشریه آدمک, | 8:36 | نویسنده : حبیب قادری |

اورژانس عصر کار بودم. نزدیکای آخر شیفت، یه عروس خانمی را با لباس سفید عروسی در حالی که به شدت ضعف داشت و بی حال بود به همراه داماد شیک پوش فلک زده و کلی همراه یکدفعه‌ای به اورژانس آوردند. مادر عروس می‌گفت که امروز مراسم عقدکنان بوده و امشب هم مجلس عروسی دارند و می‌گفت، دختر بیچاره چند روزه که مشغول خرید و دعوت و خلاصه کار و بارای امروز بوده و خواب و خوراک مناسبی نداشته و حالا هم از شدت خستگی ضعف کرده و سر سفره عقد غش کرده و افتاده روی زمین.

بیچاره داماد هم نمی‌دونست که باید چکار بکنه. پزشک اورژانس اطمینان داشت که عروس خسته، ضعف کرده ولی برای اطمینان گفت با گلوکوم‌تر هم قند خونشا چک کنند. از نوک انگشتش که نمونه خون گرفتیم باورمون نمی‌شد گلوکوم‌تر (۱۵۰۰) را نشون می‌داد. توی همراه‌ها و بخصوص خانواده داماد پیچید که عروس دیابت شدیدی داره و بهتره تا دیر نشده عروسی را کنسل کنند. حال و روز داماد بر سر دو راهی مونده را خودتون بهتر می‌دونید. پزشک اورژانس گفت که علایم با قند بالا اون هم تا این حد، اصلا بهم نمی‌خوره. یه بار دیگه از همون انگشت تست گرفتند و باز هم جواب بالا بود.... یه رگ واسش گرفتیم و یه قند اورژانسی از رگش فرستادیم.... جواب اومد. باور کنید «۶۰»!
اینجا بود که یکی از بچه‌های پرستاری فهمید ایراد مال چیه؟ تست خون اول را از همون انگشتی گرفته بودن که عروس خانم عسل به دهان داماد گذاشته بود!


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 ارديبهشت 1394برچسب:, | 13:6 | نویسنده : خانم عبدالهي |

هنر نزد ایرانیان خراسان رضوی مشهدچهارراه دکترادانشکده پرستاری و مامایی هست و بس....افتتاح (به قولی ..)درب غذاخوری دانشکده پرستاری و مامایی طی اقدامی خود جوش و آب پز توسط دانشجویان اطلاع رسانی شد..این پروژه بعد از  سالها تلاش خستگی ناپذیر و ارزنده  دانشجویان ( مورد داشتیم التماس و گریه و زاری ..)و لطف و عنایت مسئولین و بدون حضور وزیر  بهداشت بلاخررررررررررررررره افتتاح گردید...متاسفانه وزیر بهداشت به علت مشغله کاری نتوانستند خود را به این برنامه برسانند..جا دارد اینجا یادی کنیم از دانشجویان فارغ التحصیل که بی اندازه در راه تحقق این آرمان تلاش کردند .. اما اینک که تلاششان  به نتیجه رسیده و درخت اندیشه ی پر بارشان ثمر داده  دیگر در بین ما حضور ندارند... روحشان شاد و جایشان هم در دانشکده پر ( دریغ از یک صندلی خالی )....خطاب به دانشجویان خوش ذوق و با استعدادی که به نگارگری پرداخته  و خطی به یادگار نگاشتند ...من از شما می پرسم ..کدام کار بزرگ تر است ..افتتاح اتوبان شهید همت یا افتتاح درب سلف غذا خوری ؟؟؟؟؟آیا شاد کردن دل صدها دانشجوی گرسنه کار کوچکی است؟؟؟؟!!!!!آیا پروژه ای به این عظمت نیازی به آزمایش ندارد؟؟!!این روزها که برای پرتاب یک موشک ناقابل طرح آزمایشی می گذارند حال پروژه ای به این عظمت نیاز به آزمایش ندارد!!!!!آیا ؟؟؟در پایان ضمن سپاس دوباره از مسئولین ..

از این دو دانشجوی گمنام و خوش ذوق که نمک بر اطلاعیه نصب شده بر برد آموزش ریخته اند...جهت همکاری در نشریه آدمک دعوت بعمل می آید ..

با آدمک همیشه با نمک بمانید ... 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 ارديبهشت 1394برچسب:, | 21:9 | نویسنده : خانم محمد زاده |

مورد داشتیم ...

مورد داشتیم طرف یه ساعت تو حموم خوابگاه به دوش التماس میکرده که آب قطع شده برگردد به کنعان ... ! آخه نه که کف شامپوهای جدید بدجور چشمو میسوزونه یه وقت تاسیسات که مشکل نداره خدایی نکرده !!

مورد داشتیم طرف روز پایان تبلیغات کاندیداها فهمیده ثبت نامش پیش معاون دانشجویی فرهنگی دانشکده ش کشک بوده و باید میرفته توسایت واسه ثبت نام ! تازه مسئول مربوطه نه تنها بهش اطلاع نداده بلکه قول پیگیری هم داده بوده !! اینم از شورای صنفی دانشجویی مون!

مورد داشتیم از بس درب کلاس های دانشکده پرستاری مامایی رو قفل می کنن ، اگه بیای و یه جماعت دانشجو و یه استاد کیف به دست رو منتظر کلید نبینی باید تعجّب کنی .!!

مورد داشتیم سایت تغذیه دانشگاه الان که اردیبهشت 94 هستیم کماکان نوشته این سایت فقط تا بهمن 93 فعّال می باشد و پس از آن باید به سایت جدید مراجعه شود !! برو بچ مدیریت دانشجویی خدا قوت واقعا !!

مورد داشتیم مدیریت فرهنگی دانشگاه به برگزار کننده های جشن های دانشجویی که از خود دانشجو ها می باشن میگه کل هزینه ی جشن 700000 تومان و یا در مواردی 450000 تومان بشه و هزینه تالار یک میلیونی رو هم از همون بپردازین ! ینی پدر دوم علم ریاضی هستن بعضیا ...

مورد داشتیم طرف به یه بیانیه ی تشکل دانشکده ای در مورد سیاسی نبودن شورای صنفی واکنش نشون داده و اومده از دیوار کندش ، بعد دبیر دانشگاهی یه تشکل دیگه رو واسه کاندید شدن تایید صلاحیت میکنه ، دست مریزاد که اصلا کاراشون تابلو نیست !

مورد داشتیم طرف مسئول یه دانشکده ست و با برگزاری یه برنامه موافقت میکنه ، بعد که ناراحتی همکارش (که حتی مافوقش هم نیست) رو میبینه ، سریعاً با برنامه مخالفت میکنه . ما هم که حواسمون نیست چی به چیه؟

مورد داشتیم در دولت راستگویان که هر کدوم از اعضای تیم مذاکره کننده یه نظر متفاوت در مورد فکت شیت میدن ، یهو رئیس دولت راستگویان ، همه شون رو به فراموشی متهم میکنه . باز خوبه دولت قبل که بقول اینا،راستگو نبودن هوای هم رو داشتن و هم رو لو نمیدادن ! اصن یه وضعی ...

مورد داشتیم طرف گفته من اصلاح طلب نیستم و اصلاح گر هستم!!! یعنی تفاوت دارن این دو کلمه در حد تیم ملی !


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 14 ارديبهشت 1394برچسب:مورد داشتیم ,,,, | 7:5 | نویسنده : حبیب قادری |

 

1)اطلاعیه: در جهت رعایت موازین بهداشتی ورود به سلف سرویس با روپوش سفید(مربوط به بخش های بیمارستانی،آزمایشگاهی و..)جدا خودداری فرمائید.مسئول سلف سرویس

قابل توجه تمام دانشجویان بالای خط فهم ..این اطلاعیه خطاب به شماست ..نه گربه های سلف یا کلاغ های دانشگاه...لطفا با رعایت آن به حقوق خود ،سایر دانشجویان ،خواهران ،برادران،اساتید فرهیخته دانشگاه ،حوزه ریاست ،حوزه پژوهش و آموزش ،کمیته تحقیقات ،حراست ،مراکز بهداشتی درمانی و...... و به هر آنچه که میشناسید و یا ایمان بدان دارید... جان مادراتان احترام بگذارید ......

2)در حد فهم ما این است که وقتی دانشجوی دانشگاه دولتی هستی minانتظاری که از بازار کار در آینده داری استخدام یا گذراندن طرح در یک مرکز یا بیمارستان دولتی است ..حال اینکه چرا باوجود درخواستهای بی شمار دانشجویان خودی با تعداد بی شماری از دانشجویان دانشگاه آزاد در این مراکز روبه رو میشویم زیر خط فهم ماست....یا انتظار ما درحد maxاست یا ریاضی مسئولین در این باره ضعیف است که به جای توان دادن به انتظار ما از آن جذر گرفته اند....

3)و اندر حکایت اطلاعیه سلفبه جهت جلوگیری از تکثیر و رفت و آمد گربه ها از غذا دادن به آنها خودداری فرمائید..مسئول سلف سرویس..

اولا به جای این توصیه غیراخلاقی لطفا فکری به حال این وضع کنید..با چنین اطلاعیه ای یاد یک ضرب المثل مشهدی افتاده "دست پیش را گرفته تا ..."

ثانیا با توجه به افزایش قیمت ژتون که وصف الحالش بر همگان عیان میباشد جایی برای اینگونه کارها نمی باشد...

ثالثا غذای سلف جز با معده قشر دانشجو با هیچ معده ای سازکاری ندارد به عبارتی آقا تهمت نزن به گربه ها ... 

4)اخبار حاکی از حل مسئله ی 5+1 و توافق طرفین بر عدد 6 میباشد.ما از همین تریبون این خبر را به گوش مسئولین محترم دانشگاه میرسانیم ...آقای او با  شما.... ببخشید با ما...با  آن همه قپی و قمپز کم آورده و در حال لغو تحریم ها علیه ایران  میباشد ...شما هم مرحمت فرموده و تحریم هایی که علیه دانشجوی مشهدی گذاشته اید را لغو فرمائید...وقتی قرار به اردوی دانشجویی میباشد چه فرق دارد که مشهدی باشی یا خوابگاهی ..که فلان اردو مخصوص خوابگاهی ها است ...در ضمن هنوز داغ دلمان سر جشن روز زن سرد نشده که جشن اول صبح برگزار شد که جای بحث نیست که همه بیمارستان بودند و جشن بعدی ساعت 8شب در پردیس برگزار شد ..خب لطف می فرمودید و اعلام میکردید" هر مشهدی که در این جشن شرکت کند بوووووق است " .. والا... کارتون همین معنا را داشت دیگه .... ما که زیر خط فهم نیستیم...

5)آدمک زیر خط فهم هم که باشی می دانی که طبق اصول و شرح وظایف گرفتن زایمان طبیعی جز وظایف ماما میباشد..حال اینکه چرا طبق اطلاعیه نصب شده بر در زایشگاه با مهر و امضای خانم دکتر.....دانشجوی مامایی به عنوان اولویت آخر و حتی بعد از اینترن گذاشته شده جالب است........تبعیض !!!!!!!! اینجا فقط جا دارد که سکوت کنیم و در افق محو شویم...


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:, | 21:1 | نویسنده : خانم محمد زاده |

* بعضی ها درس می خوانند تا کار کنند ...   بعضی ها کار می کنند تا درس بخوانند .

* بعضی ها ازدواج می کنند چون بچه دوست دارند ...   بعضی ها بچه دار می شوند تا ازدواج شان دوام یابد .

* بعضی ها سلام می کنند تا نگاهشان کنی ...   بعضی ها نگاه می کنند تا سلامشان کنی .

* بعضی  ها خوب درس می خوانند ...   بعضی ها خوب کار می کنند ...

* بعضی ها خوب پول در می آورند ...   بعضی ها خوب پول خرج می کنند و بعضی ها عجیب پول جمع می کنند .

* بعضی ها نان فکرشان را می خورند ...   و بعضی ها هم نان بقیه را خوب می خورند .

* بعضی ها همه زندگی شان دروغ است ...   بعضی ها حتی یک دروغ هم در زندگی نمی گویند .

* بعضی ها از تنهایی لذّت می برند ...   بعضی ها در جمع خوشند ...   بعضی ها نوش دیگران را هم نیش می کنند .

* بعضی ها حوصله خودشان را هم ندارند ...   بعضی ها همیشه برای همه چیز و همه جا حوصله دارند .

* بعضی ها نگرانند تا ازدواج کنند ...   بعضی ها ازدواج اوّل نگرانی شان است .

* بعضی ها در خوشی گذشته اند ...   بعضی ها در حال خوشند ...   بعضی ها توهّم خوشی فردا را دارند .

* بعضی ها چقدر فکر می کنند ...   بعض ها چقدر حرف می زنند ... بعضی ها چقدر فکر نکرده حرف می زنند .

* بعضی ها در بودشان مشهورند ...   بعضی ها تا می میرند معروف می شوند .

* بعضی ها تا حرف نزده اند قیمت دارند ...   بعضی ها تا حرف می زنند از قیمت می افتند .

* بعضی ها بی حساب محبّت می کنند ...   بعضی ها با محبّت معامله می کنند ...   بعضی ها محبّت دیگران را هم نمی بینند .

* بعضی ها به خودشان هم زحمت نمی دهند ...   بعضی ها بار دیگران را هم بر می دارند .

* بعضی ها به خودشان می بالند ...   بعضی ها به داشتن دیگری ...

* بعضی ها فقط از خودشان حرف می زنند ...   بعضی ها هم پشت دیگری .

و چقدر تفاوت است بین این بعضی ها و آن بعضی ها ... !!   تو از کدوم بعضی ها هستی ؟!

 

 

(دوستان نمیدونم چقدر تونستم طنزش کنم ، ولی خب نظرتونو بگین)


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, | 8:33 | نویسنده : حبیب قادری |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • الیاس موزیک